List

مادرم با کبریت ها اجاق و سماور و گردسوز را روشن می کرد و ما بچه ها چوب کبریت ها را جمع می کردیم. خدا خدا می کردیم که سماور و… زودتر شعله ور شود تا مادرمان هم زودتر خاموشش کند و چوب به هدر نرود. یک روز، خانم معلم بعد از تدریس مکعب و شکل و شمایلش از ما خواست که برای تکلیف فردا مکعب درست کرده و به مدرسه ببریم. بعد از نوشتن مشق و ازبر کردن درس، شروع به ساختن مکعب کردم. کار سختی بود و در اثر تمرین و تکرار ساخت قوطی، مقوا چروک و چرکین شد. اما سرانجام مکعب را ساختم و با دیدن شکل و شمایل زشت اش زدم زیر گریه. داداش بزرگ سر رسید و چوب کبریت هایی را که جمع کرده بود، آورد و با چسب مایع، دور تا دور مکعب را پوشاند. روز بعد مورد تشویق خانم معلم قرار گرفتم واز همکلاسی ها خواست که برایم آفرین بکشند. چون با استفاده از وسایل بی مصرف و دور ریختنی، مکعبی زیبا ساخته بودم و می توانستم از این قوطی به جای قلک پول نیز استفاده کنم. شمن تشویق هشدار هم داد که مواظب باشیم و با کبریتِ نسوخته، بازی نکنیم.
پسر خاله ها و داداش ها، با این چوب های کبریت، کاردستی های قشنگی می ساختند. پسرخاله شیطنت می کرد و دکمۀ سیاهی را به نخ کرده و داخل قوطی می گذاشت. نمی دانم چه کارش می کرد که تا درب قوطی کبریت را باز می کردیم دگمه با فشار فراوان خارج شده و چرخی می زد و بر زمین می افتاد. زمان زیادی گذشته و روش ساخت را فراموش کرده ام. گاهی هم سوسک مرده داخل ثوطی می گذاشت و بچه ها را می ترساند. فراموش نمی کنم روزی را که داداش بزرگ با استفاده از مقوا، برای عروسکم کمد ساخت و با قوطی های کبریت برای کمد، کشو درست کرد. من و عروسک پلاستیکی ام خیلی خوشحال شدیم. شب که عروسکم بغلم خوابید، خوشحالی و خوشبختی اش را در چشمانش دیدم. راستی که چه دوران بی غل و غشی داشتیم.
حاج تقی توکلی از اهالی قفقاز و تاجر قند و شکر بود. او به تبریز به تبریز منتقل شد و در سال 1297 یعنی صد سال پیش، کارخانۀ کبریت سازی توکلی را در تبریز ایجاد کرد. در سال 1325 کارخانه جدید توکلی را با وسایل جدید به راه انداخت. او در سال 1337 درگذشت و پس از او، پسرش محمد تقی توکلی ، کارهای پدر را دنبال کرد. یکی از کارهای به نام محمد تقی توکلی راه اندازی کارخانه ماشین سازی تبریز بود. کارخانه کبریت سازی تبریز، بزرگترین کارخانه کبریت سازی جهان است. محمد تقی توکلی روز سه شنبه 18 دی 1397 در سن 87 سالگی در تبریز درگذشت. روحش شاد . نور به قبرش ببارد.
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفی
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند

  Posts

Mai 16th, 2023

یوخو گؤردوم

اسفندآینین ییرمی دوققوزویدو. جان یولداشیمنان بیرلیکده اوتوروب، یئیین – یئیین بایرام خط لریمیزی یازیردوخ. معلیمیمیز بایرام تعطیلی اوچون بیرجه عالم […]

Mai 15th, 2023

به بهانۀ روز پاسداشت فردوسی

به نام خداوندِ جان و خردکزاین برتر اندیشه برنگذردبیست و پنجم اردیبهشت است و روز پاسداشت زبان فارسی و حکیم […]

Mai 11th, 2023

دلم خوش نیست غمگینم

پدرم که رفت، یاریم یتیم قادالدیم. پس از سپری شدن یک دهه، مادر نیز رفت و جیلخا یتیم قالدیم. پس […]

Mai 9th, 2023

هفتۀ گذشته بود

هفتۀ گذشته بود و روز معلّم و من همچنان دلتنگ. دلتنگ صدای مادر. مادری که صبحِ روزِ معلّم، اوّلین نفری […]

April 12th, 2023

در این شب های مبارک قدر

مادرم، عزیزی که رفتی و دیدارت به قیامت ماند، دلم از دوری ات عجیب تنگ می شود. پس از گذشت […]

April 4th, 2023

سالی که گذشت

حکیم عمر خیام می فرماید:« از دی  که گذشت هیچ از او یاد مکن» درست میفرماید. امّا آن دی  که […]

März 25th, 2023

آن روز، اوّلِ نوروز

مادرم، جان و دلمآن روز سه شنبه اوّل فروردین 1402 مصادف با 21.03.2023 بود. آری اوّلین روز از نوروز. آخرین […]

März 8th, 2023

به بهانه هشتم مارس، نیمۀ شعبان، مادرم

مادرم، مهربانم، فداکارم، باید بودی و امروز « روز جهانی زن و نیمۀ شعبان » را به تو تبریک می […]

März 3rd, 2023

در رثای مادرم

دیندیرمیون قان آغلارامآنام، مهربانیم گئدیببوینو بوکوک بیر بلبلمگولوم گولوستانیم گئدیبهجران اوتوندا یانیرامروحوم، بوتون جانیم گئدیباوددا یاندی افغانیمدانبیلدی کی جانانیم گئدیبدیندیرمیون […]

Februar 23rd, 2023

نادر ابراهیمی می گوید

من در یک لحظه، غفلتا، وقتی بسیار جوان بودم و کمک کارگر فنی در صحرا، عاشق صحرا شدم. غفلتا، نمی […]