زمانی عاشق وبلاک خوانی بودم. سر هر فرصتی سراغ وبلاک نویسان می رفتم . برایم بیشتر از همه نوشته های زنانی جالب بود که سخن از زبان ما می گفتند. حرفها ، درد دلها ، گله ها ، خنده ها و خوشی هایی که در دنیای واقعی کمتر به زبان می آوریم. از اواخر اسفند ماه 1384 وبلاک نویسی را شروع کردم . این خانه ی مجازی اثرات مثبتی در زندگی من داشت. دوستان با ارزشی که پیدا کردم تسلی بخش غم غربتم شدند. با شادیم شاد و در ایام سوگواریم شریک غمم شدند. از تجربیاتشان بهره مند شدم. در این میان رادیو قاصدک ، بلاگ نیوز ، لیست وبلاکهای بروز شده ، دنباله ، بالاترین ، رادیو زمانه و .. و … با اطلاع رسانی و معرفی لینکها، یافتن و مطالعه وبلاکهای جدید و لینک های خواندنی را سریعتر کردند. زمانی همگی مشتاق خواندن مطالب وبلاکهای گوناگون بودیم. به قول عمو اورند که اگر برقش می رفت عزا می گرفتیم که ای وای چه کنیم که از بروز شدن دوستان بی خبر مانده ایم. اکنون دنیای وبلاکستان ما رونق سابق را ندارد. عده ای از پیشکسوتان کنارش گذاشته اند. عده ای دیگر فیس بوک را به وبلاک ترجیح داده اند. عده ای دیگر همچون ، سجاد هاشمی وبلاک نویس ده ساله – نوید مجاهد – ناخدا میداف – خدا بیامرز – دار فانی را وداع گفتند و عده ای دستگیر شدند. اکنون اگرچه وبلاکستان خاموش است اما من نوشتن در این خانه مجازی خاموش را دوست دارم. شمعی روشن می کنم و با نور کم اش راهی برای دیدن کلمات پیدا می کنم.
*
چرا کسی چیزی ننوشته ؟ چرا فراموش شدی وبلاک ؟ چرا لینکهایت را پاک می کنند ؟ چرا بایگانی شده ای ای دفتر یادداشت ، ای سنگ صبور ، ای مخبر خبرهای ممنوعه ، ای سر به راه سر بزیر ، ای راضی بی مدعا ، ای خاموش . با همه این حرفها ، روزت مبارک.