روزی دبیر تاریخ مان، درمورد شاهان عادل و کشورگشا و… سخنرانی می کرد. می گفت:« عجب بی پدری است این تخت و تاج. شیرویه و سلیم، پدر می کشند. نادر پسر کور می کند، آقامحمدخان مردم یک شهر را کور می کند، چنگیز خان وحشیانه و بی رحمانه قتل عام می کند و از کله ها مناره می سازد، تیمور لنگ قتل عام می کند. هنری هشتم دو تن از زنانش را از دم تیغ می گذراند. کوسم پسر می کشد. قبل از سلطان مراد، سلطان محمود برادر می کشد آن هم نه یکی نه دو تا نه سه تا، بلکه نوزده تا. سلطان سلیمان قانونی پس از کشتن دو پسر، طناب مرگ را دور گردن پنج تن از نوه هایش می پیچد. مبادا بزرگ شوند و کین قاتل پدر بر دل بگیرند. یعنی قصاص قبل از جنایت می کند. سلطان احمد خواهر می کشد.»
کاش زنده بود تا از او بپرسم:« آنها در پی تخت و تاج، کشتند، پدر رومینا در پی چه بود؟»