List

دهم مرداد 1319 سلام علیکم محمود دولت آبادی ، خالق « کلیدر» ،  « جای خالی سلوچ » ، « سلوک » ، « روزگار سپری شده مردم سالخورده » ، « میم و آن دیگری » ،  « زوال کلنل »  و … تولدت مبارک.
جای خالی سلوچ : حکایت زنی روستائی به نام « مرگان » است. زنی که شوهرش به بهانه یافتن کار از روستا خارج شده و دیگر برنگشته است. مرگان مانده و سه فرزندش عباس و ابراو و هاجر. مرگان مانده است و فقر و دو جفت شکم گرسنه.
مادری که پرخاش و کتک از پسرش عباس را تحمل می کند. هاجرخردسالش را به علی گناو بی خدا شوهر می دهد و گویی خیالش راحت است که دخترکش شب گرسنه سر بر بالش نخواهد گذاشت.
پسرش عباس گرفتار خشم ارونه ، شتر ارباب می شود و شب را از بیم شترداخل چاه می گذراند ، چاهی که ماری روبرویش خمیده و براندازش می کند. این چنین است که پسرک یک شبه پیر می شود. او را با کمری خم و موهایی سفید ته چاه می یابند. خواندن این قسمت از داستان ، نفس را در سینه حبس می کند.
سرانجام همراه ابراو ، راهی شهر می شود به این امید که سلوچ را پیدا کند.
شب می شکست
شب در کشاله ی خون می شکست.
کلیدر : رمانی ده جلدی است که زندگی غم بار روستائیان و رعیت ها را به تصویر می کشد. حکایت از مارال شروع می شود . او سوار بر اسب ، برای ملاقات پدر و نامزدش که زندانی هستند راهی شهر می شود.پس از ملاقات آنها ، نزد عمه اش بلقیس می رود. بلقیس سه پسر و یک دختر به نامهای خان محمد ، گل محمد ، بیگ محمد و شیرو دارد. گل محمد زنی به نام زیور دارد ، اما عاشق مارال شده و با او ازدواج می کنند. این امر کینه و خشم دلاور ، نامزد مارال را برمی انگیزد.
گل محمد و یارانش  بر علیه اربابان و خانهای ستمگر و دفاع از مردم ستم دیده و فقیر برمی خیزند و سرانجام دستگیر و کشته می شوند.
کتاب را که به دست می گیری و شروع به خواندن می کنی ، زمان به تندی می گذرد. دلت نمی خواهد زمینش بگذاری و به دنبال کارهای ضروری است بروی.
محمود دولت آبادی عزیز ، دوست دارم « زوال کلنل » ات را به زبان فارسی بخوانم.

  Posts

März 25th, 2023

آن روز، اوّلِ نوروز

مادرم، جان و دلمآن روز سه شنبه اوّل فروردین 1402 مصادف با 21.03.2023 بود. آری اوّلین روز از نوروز. آخرین […]

März 8th, 2023

به بهانه هشتم مارس، نیمۀ شعبان، مادرم

مادرم، مهربانم، فداکارم، باید بودی و امروز « روز جهانی زن و نیمۀ شعبان » را به تو تبریک می […]

März 3rd, 2023

در رثای مادرم

دیندیرمیون قان آغلارامآنام، مهربانیم گئدیببوینو بوکوک بیر بلبلمگولوم گولوستانیم گئدیبهجران اوتوندا یانیرامروحوم، بوتون جانیم گئدیباوددا یاندی افغانیمدانبیلدی کی جانانیم گئدیبدیندیرمیون […]

Februar 23rd, 2023

نادر ابراهیمی می گوید

من در یک لحظه، غفلتا، وقتی بسیار جوان بودم و کمک کارگر فنی در صحرا، عاشق صحرا شدم. غفلتا، نمی […]

Februar 21st, 2023

هر سرانجام سرآغازی است

آتش بدون دود – جلد هفتم – هر سرانجام سرآغازی استآلنی به بهانه سردردها و سنگ کلیه های شدید که […]

Februar 20th, 2023

فرق مبارز مومن با ظالم بی ایمان

عیبِ جهانِ ما: عیبِ جهانِ ما این است که هنوز در برابر مردِ واقعی، دستکم یک نامرد وجود دارد و […]

Februar 18th, 2023

آتش بدون دود – جلد ششم

آتش بدون دود – کتاب ششم – هرگز آرام نخواهی گرفتآلنی – مارال، همراه با تحصیل و سخت کوشی در […]

Februar 17th, 2023

آتش بدون دود- جلد پنجم

عبداللّه مای لس: نخستین ترکمنی که به مجلس شورا راه یافت و سالها به خاطر مشروطیت مبارزه کرد. به همین […]

Februar 11th, 2023

آتش بدون دود – جلد پنجم – حرکت از نو

آلنی و مارال در تهران سرگرمِ تحصیل و سیاست هستند. دخترشان آیناز در اینجه برون کنار مادربزرگش ملّان زندگی می […]

Februar 1st, 2023

آتش بدون دود – کتاب چهارم

از عشق سخن باید گفتهمیشه از عشق سخن باید گفت.می گوید: عشق ترجیع بندی ست که هیچ رُجعتی در آن […]