یادش به خیر ، چند روز قبل از عید در خانه هائی که مرد خانه سید بود، شیرینی خانگی و محلی ( حه ولیات ، بالیخ چؤره یی ، اریدک و … ) د خانه پخته می شد. گاهی وقتها که مادربزرگم حال و حوصله داشت حلوای خوشمزه می پخت. به این حلوا عبدالرضاخان حالواسی می گوئیم . گویا کسی که اسمش عبدالرضا خان بود این حلوا را خیلی دوست داشت به همین سبب این خوردنی خوشمزه هم به نام او معروف است. از آنجائیکه پدر من سید بود ما بچه ها هم سید شدیم . مادرم « جمعه سیدی » بود چون می گفتند که پدرش سید نیست بلکه فقط مادرش سید است و خودش از شب پنج شنبه تا عصر جمعه روز بعد سید به حساب می آید. مرحوم اورقیه آنایم می گفت : فرق سید با غیر سید در این است که اگر سیدها مرتکب گناته شوند در روز قیامت به جای آتش داخل توده بزرگ یخ گذاشته شده و از سرما یخ می زنند . اما آنان که سید نیستند داخل آتش می سوزند.
خدا هیچ بنده ای را گرفتار عذاب آتش یا یخ نفرماید. آمین.
*
عزیزیم زولفو قارا / عزیزم زلفش سیاه
آغ اوزده زولفو قارا / رویش سفید زلفش سیاه
هر کیم منه ظلم ائتسه / هر کسی ستم کند
تاپشیررام ذولفقارا/ می سپارمش به ذوالفقار
..
ووردو منه یار یارا / یار زخمی به من زد
باغریم ائتدی یار یارا / دل مرا زخمی کرد
تاپشیردیم ظالیم یاری / یار ظالم را سپردم
من قولسوز علمدارا / به آن علمدار بدون بازو