List

مادرم، عزیزی که رفتی و دیدارت به قیامت ماند، دلم از دوری ات عجیب تنگ می شود. پس از گذشت دو ماه و اندی، هنوز به نبودنت عادت نکرده ام. شب قدر به یادت حلوائی پختم به شیرینی سخنِ شیرین ات. به یاد ایّامی که حلوا می پختی و داخل بشقابهای کوچک می ریختی و یک سینی پر از این بشقابها را دستم می دادی که بین در و همسایه پخش کنم. تا به هنگام افطار دهانشان را شیرین کنند. می سپردی که بگویم صلوات دارد. همسایه ها هم می پختند و پخش می کردند. حلوا، شعله زرد، خرما ونذری های دیگر. هر دقیقه و ثانیه ای که به زمانِ افطار نزدیکتر می شد، نازمان را می کشیدی. می گفتی که ناز بچّه های روزه دار خریدن دارد. گاهی که گرسنگی و تشنگی امانم را می برید و می گفتم:« فلان همکلاسی ام روزه نمی گیرد. می گوید ما سحری بلند نمی شویم و صبحانه و ناهار و شام هم می خوریم. والدینم می گویند ول کن کی گفته باید گرسنه بمانیم؟»
جواب می دادی:« اعتقاد همکلاسی ات به ما ربطی ندارد. آنها آنگونه می اندیشند و زندگی می کنند، ما اینگونه. به او بگو عیسی به دین خود و موسی به دین خود
می گفتی:« اگر مردم بدانند که معنی عیسی به دین خود و موسی به دین خود، چیست؟ بسیاری از مشکلات حل می شود.  
مادرم، امسال اوّلین سالی است که شب های قدر را بدون شنیدن صدای تو سپری می کنم. دارم فاتحه می خوانم و در آخر زبانم نمی چرخد که اسمت را به زبان بیاورم. خوب پیر شده بودی. دلت نمی خواست زمین گیر شوی، می گفتی:« اوچ گون یاتاق، سونرا تورپاق / سه روزی بیماری و روز چهارم مرگ» می گفتی:« ناسپاسی گناه است و عمرم را کردم و هر وقت خدا بخواهد می برد و راضی ام به رضای خدا. » تنها آرزویت زمین گیر نشدن و محتاج پرستار نشدن بود. به آرزویت رسیدی. امّا هیچ کدام از این دلایل سبب نمی شود که دلتنگ صدایت نشوم. ناسپاسی نمی کنم، امّا جایت در این روزهای مبارک به شدت خالیست.
مادرم، جان و دلم، آرام بخواب که آرامش حقِّ توست.

  Posts

Mai 16th, 2023

یوخو گؤردوم

اسفندآینین ییرمی دوققوزویدو. جان یولداشیمنان بیرلیکده اوتوروب، یئیین – یئیین بایرام خط لریمیزی یازیردوخ. معلیمیمیز بایرام تعطیلی اوچون بیرجه عالم […]

Mai 15th, 2023

به بهانۀ روز پاسداشت فردوسی

به نام خداوندِ جان و خردکزاین برتر اندیشه برنگذردبیست و پنجم اردیبهشت است و روز پاسداشت زبان فارسی و حکیم […]

Mai 11th, 2023

دلم خوش نیست غمگینم

پدرم که رفت، یاریم یتیم قادالدیم. پس از سپری شدن یک دهه، مادر نیز رفت و جیلخا یتیم قالدیم. پس […]

Mai 9th, 2023

هفتۀ گذشته بود

هفتۀ گذشته بود و روز معلّم و من همچنان دلتنگ. دلتنگ صدای مادر. مادری که صبحِ روزِ معلّم، اوّلین نفری […]

April 12th, 2023

در این شب های مبارک قدر

مادرم، عزیزی که رفتی و دیدارت به قیامت ماند، دلم از دوری ات عجیب تنگ می شود. پس از گذشت […]

April 4th, 2023

سالی که گذشت

حکیم عمر خیام می فرماید:« از دی  که گذشت هیچ از او یاد مکن» درست میفرماید. امّا آن دی  که […]

März 25th, 2023

آن روز، اوّلِ نوروز

مادرم، جان و دلمآن روز سه شنبه اوّل فروردین 1402 مصادف با 21.03.2023 بود. آری اوّلین روز از نوروز. آخرین […]

März 8th, 2023

به بهانه هشتم مارس، نیمۀ شعبان، مادرم

مادرم، مهربانم، فداکارم، باید بودی و امروز « روز جهانی زن و نیمۀ شعبان » را به تو تبریک می […]

März 3rd, 2023

در رثای مادرم

دیندیرمیون قان آغلارامآنام، مهربانیم گئدیببوینو بوکوک بیر بلبلمگولوم گولوستانیم گئدیبهجران اوتوندا یانیرامروحوم، بوتون جانیم گئدیباوددا یاندی افغانیمدانبیلدی کی جانانیم گئدیبدیندیرمیون […]

Februar 23rd, 2023

نادر ابراهیمی می گوید

من در یک لحظه، غفلتا، وقتی بسیار جوان بودم و کمک کارگر فنی در صحرا، عاشق صحرا شدم. غفلتا، نمی […]