یک روز بارانی وهوا تاریک و دلگیر بود. یکی از تختخوابهای اتاق شماره 153 خالی شده بود. دو هفته پیش […]

اول صبحی با سر پرستار وارد سالن بزرگ خانه سالمندان شدیم . قرار بود یکی یکی در اتاقها را بزنیم […]

لیست حکایتها در کتابِ سیاه مشق های یک معلم – دفتر چهارم 1 – روحیه 2 – تاجی 3 – […]

روزی دبیر تاریخ مان، درمورد شاهان عادل و کشورگشا و… سخنرانی می کرد. می گفت:« عجب بی پدری است این […]

بدانید که زبان پاره ای است از انسان. اگر آدمی سخن گفتن نتواند، زبان او را گویا نگرداند و اگر […]

گفتم عشقت قرابت و خویش منست غم نیست غم از دل بداندیش منست گفتا بکمان و تیر خود می‌نازی گستاخ […]

رمضان است و دلم هوس خانه پدر کرده. خانه ای که ماه رمضان اش حال و هوای خاصی داشت.  خانه […]

کرونا خانه نشینمان کرده است. نمی دانم چه بگویم« قورخونون بالاسی اؤلسون. » یا « قورخولو باش ساغ قالار» بنی […]

اسم فارسی اوه لیک را نمی دانم. در ویکی پدیا معادل فارسی اش را« ترشک» نوشته است. اما اوه لیک، […]

سه شنبه است. 27 اسفند 1398، چهارشنبه سوری. طبق آداب و رسوم همه ساله، از روی آتش می پریم ومی […]