List

آن روز والنتین بود ، سالروز عشق مستی ، سوختن و خاکستر شدن ، مهر و صفا و دلدادگی بود. عشاق جلو چشم همه به همدیگر ابراز عشق می کردند. دختر و پسر نوجوان داخل اتوبوس در دست هم ، برای همدیگر عشقنامه می خواندند. قلب سرخ و بوسه های آتشین به یکدیگر هدیه می دادند. مادربزرگی بغل دستم نشسته بود و به دختر و پسر نوجوان که روبرویمان نشسته و همدیگر را می بوسیدند خیره نگاه می کرد. گاهی زیر لب زمزمه می کرد و غر می زد . گوئی مادربزرگم کنارم نشسته و یک ریز غر می زند : ( تو حیاوا لعنت قیز، آتاوا لعنت خاریجه ! (تف! لعنت به حیایت دختر! بر پدرت لعنت خارجه!) آخرالزمان شده است به خدا! دختر که نباید به پسر دوستت دارم بگوید . پسرکه به اندازه کافی از خود راضی هست دیگر، قولتوقلارینادا قارپیز یئرله شدیرمه ک نه گرک /هندونه زیر بغلش گذاشتن چه لزومی دارد؟
مرحومه مغفوره سر از قبر بیرون بیاور و ببین در این خارجه چه قیامتی برپاست
در آن حال و اوضاع و در عالم رویاهایم به سالها پیش سفر کردم . به چهل سال یا سی و پنج سال ، یا کمی دورتر. نوجوان که بودیم ، شرم بود و حرمت بود و ترس بود و … خیلی دلایل و مسائل دیگر نیز همراهشان بود
نوجوان که بودیم  ، سر کوچه بود و چهار راه شهناز بود و دم مغازه اوستا علی بقال بود
لبخند سلام می کرد ، چشمک نوای دوستت دارم سر می داد، اخم خبر از قهر و دل آزردگی می داد.
و لب آهسته و محرمانه ترانه عشق و دلدادگی می سرود.
عشق و دلدادگی اینچنین زیبا و فراموش نشدنی بود.
عاشق و معشوق برای دیداری چند لحظه ای سر کوچه و لب رودخانه به انتظار می نشست
*
کوچه میزین باشی سو گلن آرخدی /  سر کوچه مان نهری جاریست
دوروم چیخیم کوچویه یار گلن واختدی /  میروم سر کوچه بیاستم وقت آمدن یار است
قارداشیم دا دوروب دربند باشیندا /  برادرم نیز سر کوچه ایستاده
گئدیب گؤره بیلمیرم اوقاتیم تلخدی /  نمی توانم یارم را ببینم اوقاتم تلخ است
*
من عاشیق قوزو قوربان /  من عاشق بره قربان
قوچ قوربان قوزو قوربان /  قوچ قربان ، بره قربان
یارین گلن یولونا /  به راهی که یار می آید
که سه رم قوزو قوربان /  بره قربان می کنم
*
من عاشیقم بیر یارا /  من عاشق یک یارم
بیر اولدوزا بیر آیا /  عاشق یک ستاره ، یک ماهم
بیرگون دؤزه بیلمیرم /  یک رو.ز طاقت دوری ندارم
نئجه دؤزوم بیر آیا ؟ /  چگونه یک ماه تحمل کنم ؟
*
عاشیق سؤزون گیزله دیر/  عاشق حرفش را پنهان می کند
سؤزون دوزون گیزله دیر /  حرف راستش را پنهان می کند
سن چمنه چیخاندا /  وقتی تو به چمن و صحرا می روی
لاله اؤزون گیزله دیر  / لاله از شرم خودش را پنهان می کند
*
عاشیق گوله باخدی /  عاشق به گل نگاه کرد
بولبول ده گوله باخدی  / بلبل به گل نگاه کرد
نازلی یار گولومسه دی /  یار نازنینم لبخند زد

آغیزدان گولاب آخدی /  از دهانش گلاب سرازیر شد

*

  Posts

Mai 16th, 2023

یوخو گؤردوم

اسفندآینین ییرمی دوققوزویدو. جان یولداشیمنان بیرلیکده اوتوروب، یئیین – یئیین بایرام خط لریمیزی یازیردوخ. معلیمیمیز بایرام تعطیلی اوچون بیرجه عالم […]

Mai 15th, 2023

به بهانۀ روز پاسداشت فردوسی

به نام خداوندِ جان و خردکزاین برتر اندیشه برنگذردبیست و پنجم اردیبهشت است و روز پاسداشت زبان فارسی و حکیم […]

Mai 11th, 2023

دلم خوش نیست غمگینم

پدرم که رفت، یاریم یتیم قادالدیم. پس از سپری شدن یک دهه، مادر نیز رفت و جیلخا یتیم قالدیم. پس […]

Mai 9th, 2023

هفتۀ گذشته بود

هفتۀ گذشته بود و روز معلّم و من همچنان دلتنگ. دلتنگ صدای مادر. مادری که صبحِ روزِ معلّم، اوّلین نفری […]

April 12th, 2023

در این شب های مبارک قدر

مادرم، عزیزی که رفتی و دیدارت به قیامت ماند، دلم از دوری ات عجیب تنگ می شود. پس از گذشت […]

April 4th, 2023

سالی که گذشت

حکیم عمر خیام می فرماید:« از دی  که گذشت هیچ از او یاد مکن» درست میفرماید. امّا آن دی  که […]

März 25th, 2023

آن روز، اوّلِ نوروز

مادرم، جان و دلمآن روز سه شنبه اوّل فروردین 1402 مصادف با 21.03.2023 بود. آری اوّلین روز از نوروز. آخرین […]

März 8th, 2023

به بهانه هشتم مارس، نیمۀ شعبان، مادرم

مادرم، مهربانم، فداکارم، باید بودی و امروز « روز جهانی زن و نیمۀ شعبان » را به تو تبریک می […]

März 3rd, 2023

در رثای مادرم

دیندیرمیون قان آغلارامآنام، مهربانیم گئدیببوینو بوکوک بیر بلبلمگولوم گولوستانیم گئدیبهجران اوتوندا یانیرامروحوم، بوتون جانیم گئدیباوددا یاندی افغانیمدانبیلدی کی جانانیم گئدیبدیندیرمیون […]

Februar 23rd, 2023

نادر ابراهیمی می گوید

من در یک لحظه، غفلتا، وقتی بسیار جوان بودم و کمک کارگر فنی در صحرا، عاشق صحرا شدم. غفلتا، نمی […]