List

آتش بدون دود –  دفتر سوم – اتّحادِ بزرگ
نویسنده: نادر ابراهیمی

گومیشان سرزمینِ تیراندازانِ آرام
آقشام گلن در گومیشان زندگی می کند و با آلما ازدواج کرده و دو فرزند به نامهای آلّا و باغداگل دارد. اهالی گومیشان اهل جنگ و کشتار نیستند و با کندن چاه آب و ذخیرۀ آب باران، مشکل کم آبی را حل کرده و دشمن واقعی خود را نه ترکمن، بلکه رضاخان پهلوی می دانند که غارت را « ثبت اسنادِ محضری» کرده و تصرّف به زور را « خرید زمین بایر به قصد آباد کردن» آنها معرّفی کرده است. او بسیاری از ترکمن ها را به بردگی کشیده و استبداد رضاخانی را جانشین ترکمن کشی قاجار کرده است. آت میش به گومیشان می رود و با دختر آقشام گلن نامزد می شود و سپس به اینجه برون برمی گردد.
سرانجام آلنی به سلامتی وارد اینجه برون می شود و خواهرش ساچلی را مداوا می کند و تیماردار پدر می شود. یاشولی آیدین، سکّه ها و اموال نذری پای درخت مقدّس را جمع می کند و مردم را در جهل نگه می دارد. آق اویلر پس از رسیدن به آرزویش ( طبیب شدن آلنی ) دار فانی را وداع می گوید. کسی در اینجه برون حاضر به کمک نیست. آت میش به گومیشان می رود و آقشام گلن را خبر می کند و هنگام بازگشت به اینجه برون سر چاه هدف تفنگ قرار می گیرد و کشته می شود. مثل پدرش گالان اوجا. آقشام گلن با همراهان خود می آید و با جنازۀ دامادش آت میش روبرو می شود. او و همراهانش وارد اینجه برون می شوند. آقشام گلن اینجه برونی ها را ملامت می کند به سبب خوبی هایی که گالان اوجا به آنها کرده و تلافی تلخ آنها و تهدید می کند که اگر یک تار مو از سر اوجاها کنده شود، اینجه برون را با خاک یکسان می کند و حتی یک نفر را زنده نمی گذارد. سپس جنازۀ برادرش آق اویلر و دامادش آت میش را برداشته و به گومیشان برمی گردد.
پالاز، پسر دیگر آق اویلر، زندگی آرام می خواهد و زنش کعبه را برداشته و به طرف گومیشان حرکت می کند. او می خواهد آنجا با آرامش زندگی کند. ورود او به گومیشان، به خوشی استقبال نمی شود. زیرا پالاز اوجا در ایّامِ سخت، مادر و برادر و خواهرش را تنها گذاشته و برای آسایش خود به گومیشان آمده است. در حالی که آق اویلر و آقشام گلن برای اتّحاد ترکمن ها از هم جدا شدند. مردن گومیشان پالاز را ترسو و راحت طلب می دانند که به هیچ دردی نمی خورد. به قول آلنی که گفته بود: ما فقط مرده ها را به گومیشان می فرستیم.
آلنی با صبر و حوصله منتظر بیمار است. مردم از ترس یاشولی آیدین سراغ او نمی روند. او فقط چند بیمار را مخفیانه مداوا می کند. یکی از این بیماران پسرکی است به نام یاشا. زندگی این چنین می گذرد تا اینکه مادر آلنی مبتلا به چشم درد می شود و آلنی او را به گنبد، پیش حکیم می برد. آنجا آلنی تصمیم می گیرد که به اینجه برون برگردد و بار و بنه اش را ببندد و به گنبد گوچ کند. حداقل می تواند آنجا بدرد بخورد. مردم اینجه برون با شنیدن این خبر، جلوی او را می گیرند و آلنی کار طبابت خود در اینجه برون را شروع می کند و یاشا را نیز به شاگردی می گیرد تا او نیز طبابت بیاموزد. مردم اینجه برون او را به عنوان آق اویلر انتخاب می کنند و برایش اتاق سفید کدخدایی می سازند. یاشولی آیدین از چشم مردم می افتد و تنها می ماند.
*
امّا تاریخ، مصمّم تر از تک قهرمانان است و بسی مرگ ناپذیر.
هیچکس، هیچکس نمی تواند تاریخ را، لبِ چاهی، تشنه از پای درآورد.
هیچ کس نمی تواند تاریخ را از پشت به گلوله ببندد.
*|

  Posts

März 25th, 2023

آن روز، اوّلِ نوروز

مادرم، جان و دلمآن روز سه شنبه اوّل فروردین 1402 مصادف با 21.03.2023 بود. آری اوّلین روز از نوروز. آخرین […]

März 8th, 2023

به بهانه هشتم مارس، نیمۀ شعبان، مادرم

مادرم، مهربانم، فداکارم، باید بودی و امروز « روز جهانی زن و نیمۀ شعبان » را به تو تبریک می […]

März 3rd, 2023

در رثای مادرم

دیندیرمیون قان آغلارامآنام، مهربانیم گئدیببوینو بوکوک بیر بلبلمگولوم گولوستانیم گئدیبهجران اوتوندا یانیرامروحوم، بوتون جانیم گئدیباوددا یاندی افغانیمدانبیلدی کی جانانیم گئدیبدیندیرمیون […]

Februar 23rd, 2023

نادر ابراهیمی می گوید

من در یک لحظه، غفلتا، وقتی بسیار جوان بودم و کمک کارگر فنی در صحرا، عاشق صحرا شدم. غفلتا، نمی […]

Februar 21st, 2023

هر سرانجام سرآغازی است

آتش بدون دود – جلد هفتم – هر سرانجام سرآغازی استآلنی به بهانه سردردها و سنگ کلیه های شدید که […]

Februar 20th, 2023

فرق مبارز مومن با ظالم بی ایمان

عیبِ جهانِ ما: عیبِ جهانِ ما این است که هنوز در برابر مردِ واقعی، دستکم یک نامرد وجود دارد و […]

Februar 18th, 2023

آتش بدون دود – جلد ششم

آتش بدون دود – کتاب ششم – هرگز آرام نخواهی گرفتآلنی – مارال، همراه با تحصیل و سخت کوشی در […]

Februar 17th, 2023

آتش بدون دود- جلد پنجم

عبداللّه مای لس: نخستین ترکمنی که به مجلس شورا راه یافت و سالها به خاطر مشروطیت مبارزه کرد. به همین […]

Februar 11th, 2023

آتش بدون دود – جلد پنجم – حرکت از نو

آلنی و مارال در تهران سرگرمِ تحصیل و سیاست هستند. دخترشان آیناز در اینجه برون کنار مادربزرگش ملّان زندگی می […]

Februar 1st, 2023

آتش بدون دود – کتاب چهارم

از عشق سخن باید گفتهمیشه از عشق سخن باید گفت.می گوید: عشق ترجیع بندی ست که هیچ رُجعتی در آن […]